آنچه نمی توان گفت

خط خطی های طینی

آنچه نمی توان گفت

خط خطی های طینی

رفتن... یا ماندن

هیس!

به کسی نگو


خسته شدم!

هم خسته شدم هم باید ادامه بدم...

چیزهای زیادی هستن که باید بهشون برسم، نمی خوام تسلیم شم...

نمی خوام ولی نمی تونم...

آخه الان وقت حسته شدن نیست!!! 

خیلی کار دارم... خیلی کارا که باید انجام بدم....

اما یه کارایی هم هستن که از اراده من خارجه از قدرت من خارجه!!! نمی دونم اونی که می تونه انجامشون بده دلش می خواد خوشحالم کنه یا نه!!!!!

وای خدااااااااا

می گن اینجور وقتا امیده که آدمو سرپا نگه می داره... راست می گن!!!

نمی دونم امیدی هست یا نه.... فکر کنم به جز یه مورد به همه چیز امیدوارم

اه اصلا نمی دونم شاید نیستم...

هنگ کردم