ثبت جدید
چقد حس خوبی بود یادداشت هام رو میدیدم
یکی ازخاطرات خوب زندگیم شده
چقد حس خوبی بود یادداشت هام رو میدیدم
یکی ازخاطرات خوب زندگیم شده
مـــــن بــــه جـــنــســیــتــم افــــــــتــــــخــــــا ر مـــیـــکــنــم . . .
زن ...دلش میخواهد لباس بدون آستین بپوشد
دلش میخواهد موهایش را باز بگذارد
دلش میخواهد پاشنه بلند به پا کند
ذات زن این است که به خود برسد
و مانند طاووس که تا متوجه نگاه دیگران میشود ... پرهایش را باز میکند خودنمایی کند
معنی کارش این نیست که فکرش یا خودش منحرف است
تو ...
تو ...تویی که باید با دید دیگری به زن نگاه کنی
ای لعنت به کسانی که زیبایی زن را انحراف میدانند...
همین که تو میدانی
"دوســــتت دارم"
کافیستـــــ
بگذار خفه کند خودش را دنیــــــــــــا . . .
هـمه در دنیـا کـسی را دارنــد،بــرای خودشــان..!
"خــُسـرو" و "شیـــرین" ..."لیـلی" و "مـَجنــون" ..
"رامیـن" و "ویـس" .... "پیــرمــَرد" و "پیرزَن" ..
"تــــــو" و "اون" ...
"مــَــن" و "تــَنهـآیی" !!
دلم تنـــگ است از دنیـا چرایش را نمـی دانـم
من این شعـر غـم افـزا را شبی صد بار می خوانم
چه می خواهم از این دنیا، از این دنیای افسونکار
قســــم بر پاکـی اشکـــــم جوابم را نمی دانم
شروع کودکی هایـم سرآغـاز غمــی جانکــاه
از آن غـم تا به فرداهـا پر از تشـویش، گریانـم
بهــار زندگی را مـن هــــزاران بار بوییــدم
کنـون با غصـــه می گویـم خداونـدا پشیمانم
به سـوی درگـه هستــی هزاران بار رو کردم
الهی تا به کی غمگین در این غم خانه می مانم
خدایــا با تو می گویم حدیث کهنـه ی غم را
بگو با من که سالی چند در این غم خانه مهمانم
دلم تنـــگ است از دنیا چرایش را نمی دانم
ولی یک روز این غم را ز خود آهسته می رانم
عادتــــــ ــــ ـ نَکرده ام هَنــــوز...
خیال می کنَــــم
روزی باز می گردی
آرام از پشتــــــ سر می آیی،
مَـــرا کــه به انتهای خیابان خیره شُــده ام
دوباره به نامِ کوچکـــــ ـــ ـ صِــدا می زنی
و عُمـــر تنهــــــایی ام به پایان می رســـ ـــ ـد .
این ها چه می گویند ؟
روزِ عشق ؟
خودمانیم !
چه صبری دارند بعضی ها
یک سالِ تمام
برایِ یک روز
عاشقانه کنار می گذارند تنها !
این لوس بازی ها به من نیامده
من توقع دارم !
هرروز صبح به صبح
گل هایِ رُز بچینم رویِ میزِ صبحانه
ظهر به ظهر تلفن را بردارم
یک پیامِ کوتاه
مثلا
- خسته نباشی بهترینم -
عصر به عصر
یک تماسِ کوتاه
در حدِ
- مواظب خودت باش.. شب می بینمت-
و شب به شب
تمامِ روز را با تو مرور کردن
من توقع دارم
یکهو میانِ تمامِ روزمرگی هایمان
چشمانت چهرتا شود
از دیدنِ عکسی که هیچ حواست نبوده کِی
ثبت شده
و من چاپش کرده ام
یا مثلا وقتی
دارم بی دلیل اشک می ریزم
بازوانت آنقدر محکم در آغوشم بگیرد
که از فشارِ دستانت
جایِ گریه .. خنده ام بگیرد
.
باید یادت باشد
گاهی
آنقدر همه ی دوست داشتنت را تلنبار می کنی
که یک روز که هیچ
یک ثانیه هم زمان نداری
برایِ نشان دادنش
یادت باشد
حتی یک
-سلام عزیزترینم-
یک روز را
عاشقانه می کند...