به بهانه ۷ دي ماه؛ روز ملي زبان پارسي
زبان و گویش هر سرزمین؛ هویت، کیستی و تبارمندی هر چبیره و جامعه را شکل می دهد و آن را ازدیگر ملل متمایز وجدا می سازد و بدین گونه مورد شناسایی قرار می گیرند.
در این میان، ایران، سرزمین آداب و فرهنگ های پربار و غنی ریشه دوانده در ژرفای دوات علم و دانش و عشق و دلدادگی؛ اندیشمندان،نویسندگان،شاعران و چامه سرایان بسیاری را در گاهواره ورجاوند خود پرورانده است، آنگونه که مهد بردمیدن شیرین و فرهادها، خسرو و شیرین ها، بیژن و منیژه ها و لیلی و مجنون ها و بسیاری دیگر که برخاسته از اندیشه های بهی و پاک آفریدگاران نیک اندیش این سامان بوده است.
یکی از آن هزاران به اندیش نیکو سخن نورافکن زبان پارسی؛ فردوسی توسی است که با عشق به میهن و با رنجی سی ساله، واژگان زرین پارسی را اززبان تهمتن ها ،گردآفریدها و دیگر پهلوانان این سرزمین جاری و ساری ساخت تا بدین باورمندی رسد که زبان پارسی را به چنان چکاد و قله ای از سرفرازی و بزرگی رسانده که از هر آسیب و گزندی بدور است و این گونه بود تا در زیرسایه شاهنامه، لقب و فرنام پدرزبان پارسی را برای خود ثبت و نگارش نماید.
اکنون در هزاره سوم و سده بیست و یک، زمانه ای که فن آوریهای گوناگون با چنان سرعت و شتابی دردالان زمان در حال گذشتن هستند و دگرگونی های شکل گرفته در گذر زمان هماره بسوی پیشرفت و کمال بوده تا به سر منزل هدف برسند، زبان وادبیات هر چبیره و جامعه نیز ازاین گونه ها جدا نبوده و همواره در پیمودن راه در مسیر خود جریان داشته است.
دریغ و افسوس که در این میان، زبان و ادبیات ایران ما، در بین شتاب های فزاینده فن آوری های گوناگون دچار واپس ماندگی و عقب نشینی شده تا آنجا که دیگر؛ دژهای استوار و سختی که ماده های نخستين آنها را سخنان فردوسی ها و دیگر سخندانان شهیر این مرز و بوم شکل می دادند دیگر کارساز و درمانگر نیست!
دیگر آن سی سال رنج و سختی فردوسی را کسی بر نمی تابد و هر روز ضربه ای سترگ و محکم بر پیکره آن دژهای استوار با واژگانی کوچه بازاری وفرهنگ وادبیات لاتی فرود می آید.
گاه زمانی نه چندان نزدیک، تکیه سخن های بی ریشه و لات گونه در بین گروه های اجتماعی پرآسیب و خطر به ویژه معتادان، ولگردان و هنجارشکنان مرسوم بود که از دیدگاه مردم عادی و بهنجار زشت و ناپسند جلوه گری می نمود.
آن گاه که پدیده های ناهنجارگفتاری در جامعه به شکل یک چالش درآمده و با بررسی و واکاوی نشدن آنها به یک مشکل و در گامهای دیگر به شکل یک معضل و فاجعه خود را نشان می دهد، اینجاست که سخنان و واژگان بی ریشه به گستردگی یک درد در جامعه رشد و نمو پیدا می کند.
اینجاست که به شوند و علت رایج شدن ناهنجاری های گفتاری و تکرار شدن هر روز آنها، زشتی رسته ها و واژگان، خود به خود از میان رفته است.
اینجاست که اینگونه های بی ریشۀ لات گونه، کم کم در میان دختران و پسران و دانشجویان جامعه گسترده شده و به شکل یک منش و عادت گفتاری، خود را نشان داده است.
در این میان؛ روزنامه ها و سدا و سیما نیز برای اینکه از کاروان هزلیات و چرند و پرند گویی ها عقب نمانده و واپس خورده نباشند، در برنامه های طنز نما و سریال های خانوادگی نما، از بکارگیری واژگان و رسته های چاله میدانی و ناپسند هیچ گونه ابایی نداشته و بیش از پیش بر گستردگی و ژرف تر شدن این غده سرطانی ضد و پاد فرهنگی پافشاری می ورزند.
دریغ و درد که در جامعه و چبیره ایران امروز ما؛ پاد ارزشهای فرهنگی، ارزش به حساب آمده و واژگان پوک و بی چم و معنای دیروزمان؛ واژگان استخوان بندی شده و شکیل امروزمان شده است.
هم میهنان ایران دوست؛
زبان مادری مان بیمار است؛ بیاییم تا هنوز زمانی مانده، زبان پارسی که همانا زبان نیاکانمان است و نیم نفسی از آن مانده را از دست این غدد سرطانی، که بر جان و ریشه گویش و زبان ما افتاده، رهایی داده و با همیاری و بهره گیری از کارشناسان و کارآزمودگان جامعه شناس، روانشناس و زبان شناس بشکلی ریشه ای بدان پرداخته و ناهنجاری های گفتاری را آسیب شناسی نماییم.
دوستان و همراهان همیشگی؛
من و ما می توانیم با رسته ها و جستارهایی که گزینش می کنیم بهترین و شایسته ترین پیام رسان برای رهایی واژگان زیبای پارسی از ادبیات لاتی و ناهنجار گفتاری باشیم.
بیاییم گاه زمانی که به تارنگار یکدیگر سرکشی می کنیم به جای نهادن واژگانی همچون " آپم" و بسیاری دیگر از این گونه ها، واژگان زیبا و درخور فرهنگ پربارمان را بگذاریم تا بدین شکل نیز آموزشی داده باشیم.
و
یادمان باشد که زبان و ادبیات پارسی امروز ما بیمار شده است و نیاز به تیمار و نگهداری دارد.
و باز هم؛
یادمان باشد که میراث و یادمان مینوی ما که همانا زبان و گویش مادریمان است را برای فرزندان و دودمان هایمان به شکلی درست برجای گذاریم تا که فرداها از ما که نیاکانشان بوده ایم به نیکی یاد کنند.
شیخ بزرگوار، سعدی شیراز چه خوش گفت:
نام نیکی گر بماند زآدمی
به؛ کز او ماند سرای زرنگار
۷ دي ماه روز ملي زبان پارسي گرامي باد.
واژه نامه پارسی این جستار:
کیستی : هویت
تبارمندی : اصالت
چبیره: جامعه
ژرفا : عمق
چامه: شعر
ورجاوند: مقدس
بردمیدن: طلوع کردن
واژه : کلمه
چکاد:قله
فرنام : لقب
سده:قرن
دالان :تونل
فن آوری :تکنولوژی
دژ: قلعه
سترگ: سخت، محکم
شوند :علت
هزل : سخنان بیهوده و ناروا
پاد :ضد
چم :معنی
رسته :جمله
جستار :موضوع
گزینش :انتخاب
تارنگار: وبلاگ
مینوی : معنوی